در صنعت دارو به روزمرگی افتادهایم
اشکان احسانی مدیرعامل پیشین شرکت تامین آوا سلامت- بخش دوم
تاریخ انتشار :
سه شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۲
کد مطلب : ۳۱۴۱
شرایط فعلی صنعت داروی کشور، سیستم مدیریتی و منابع انسانی صرفنظر از دولتی یا خصوصی بودن آن و نبود استراتژی های بلند مدت در این صنعت از موضوعات مورد بحث با اشکان احسانی مدیر پیشین شرکت تامین آوا سلامت با سالم خبر در بخش دوم گفت و گو با اوست که در پی می آید:
چرا صنعت داروی ما با وجود آنکه نیروی انسانی فعال در آن، از نخبه های جامعه هستند و قدمت 70 ساله دارد امروز با بحران های قابل پیش بینی روبرو است؟
ما در زمینه بهینه سازی صنعت دارو چه در بعد زیرساختهای نرمافزاری و چه در بعد پرورش نیروهای انسانی، شاخص مند عمل نمی کنیم بحران صنعت دارویی ما بحران ترازنامه و صورت مالی نیست بلکه بحران کیفی سازی در زیر ساخت های سخت افزاری و نرمافزاری و اطلاعاتی این صنعت و همچنین پرورش نیروی
همین مساله موجب شده تا کارخانه هایی که در زمان خود نقاط عطفی در صنعت داروسازی ما بوده اند امروز حال خوشی نداشته باشند. ما در برندسازی ضعیف عمل کرده ایم و هر برندی که در بازار می شناسیم اغلب مربوط به 10 تا 15 سال پیش است. در واقع ما در صنعت به روزمرگی افتادهایم. مدیران دارویی ما همه امروز از وضع موجود شاکی اند اما به صورتهای مالی آنها که می رسیم همه ادعا می کنند که رشد داشته اند و موفق عمل کرده اند اما مشکلشان در وصول نشدن مطالبات شان است.
به نظر می رسد روی صحبت شما بیشتر بخش دولتی و شبه دولتی تولید دارو باشد...
نه لزوما. درواقع
با توجه به صحبت های شما خیلی نمی توان به آینده صنعت دارو امیدوار بود...
این طور نیست من همیشه امیدوارم، پیتر دراکر، پدر علم مدیریت در اواخر عمر خود می گوید من یاد گرفتم کارآمدترین روش مدیریتی، مدیریت مبتنی بر آرمان ها و ارزش هاست. و اتفاقا انقلاب ما هم انقلاب آرمان ها بود. اما مشکل اینجا بود که ما توانستیم ارزش های سیاسی خود را به خوبی تعریف کنیم اما در تعریف ارزش های اقتصادی خود باز ماندیم. ما حتی مدیریت اقتصادی خود را بر اساس ارزش های ایدئولوژیک خود پیش نبردیم و تازه به سیستم هایی رسیده ایم که به علت
برای آنکه صنعت داروی کشور رشد کند باید شرایط برای صادرات محصولات آن هم فراهم شود. یعنی یک صنعت درونزای برونگرا ایجاد کنیم. این در حالی است که ما صادرات چندانی در حوزه دارو نداریم. بخشی از ارقامی هم که مطرح می شود در واقع صادرات نیست بلکه تولید کننده محصول خود را به یک دلال می فروشد و این دلال موقع خارج کردن این محصول از کشور میزان آن را دو یا سه برابر اعلام می کند و بدین ترتیب آمار صادرات غیر نفتی افزایش پیدا می کند. اما این یک دروغ بزرگ است.
پس سیستم های نظارتی چه وظیفه ای دارند؟
سیستم اعتماد می کند. این اتفاق نه فقط در دارو بلکه در سایر صنایع هم می افتد و یکی از کارهایی که دکتر همتی "رئیس کل بانک مرکزی" انجام داد و توانست نرخ ارز در کشور را کنترل کند همین بود. ایشان
آیا وضعیت امروز صنعت انگیزه ای برای مدیران خود می گذارد تا به این مسائل بپردازند؟
واقعا نه. ما اگر صادرات محور باشیم مجبور می شویم که زیرساخت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آن را هم درست کنیم. در واقع مدیران ما آنقدر درگیر مسائل روزمره هستند که فرصتی برای پرداختن به مسائل کلان تر ندارند. ما برای مدیران خود امنیت فکری و اقتصادی و به طور کلی بدیهی ترین بسترهای لازم را ایجاد نمی کنیم و مدیرانمان مجبور می شوند برای بقای خود دید کوته نگرانه و منفعت طلبانه داشته باشند. ما وقتی می توانیم بزرگ فکر کنیم و کارهای بزرگ انجام دهیم که ترس مالی نداشته باشیم. اما این ترس ها چنان در ما ریشه دوانده که مدام خود سانسوری می کنیم تا مبادا به کسی برخورد و ما موقعیت هایمان را از دست بدهیم؛ در حالی که اگر ارزش های واقعی صنعت به خوبی تبیین شوند و مدیران ما بر اساس این
ما باید فکر درون سیستمی و ارتباطات خارجی خود را تقویت کنیم و برای این کار لازم نیست پا روی شعارهای خود بگذاریم. ما می توانیم از چینی ها، کره ها و سایر کشورها هم درس بیاموزیم. درواقع ما حق داریم پا بر روی اصول خود نگذاریم اما باید عقلمان را هم به کار بیاندازیم. آیا ما حتی با چین تجارت عاقلانه داشته ایم؟ ما برای رسیدن به برخی اهدافمان هر کاری می کنیم و بقیه کشورها از این شرایط استفاده خود را می برند. چون نتوانستیم از حوزه تجارت و افراد دانا در این حوزه خوب استفاده کنیم ما باید یاد بگیریم با دنیا تجارت کنیم و این تجارت تنها به معنای واردات کالا نیست. تجارت می تواند عاملی برای تبادل افکار و اندیشه های نو باشد. اما ما برای تجارت ارزش قائل نیستیم و تاجر را یک دزد می پنداریم. البته این بدان معنی نیست که خود دولت تجارت کند بلکه باید از آن حمایت کند.