بازیابی امید در جامعه ایرانی چگونه ممکن خواهد بود؟
معصومه شهریاری، سردبیر
تاریخ انتشار :
يکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۴
کد مطلب : ۵۹۰۸
اما امروز امید در جامعه ما طی ماه های اخیر و صرفنظر ازهر قشر و طبقهای تبدیل به کیمیایی دست نیافتنی شده است. بخشی از ورق های تاریخ این روزهای این مرز و بوم با حوادثی تلخ رقم می خورد. اخبار حوادث دست به دست و زبان به زبان می چرخد. کشور در وضعیتی کاملا جدی قرار گرفته است. تاول انباشت تاریخی فراز و نشیب های سیاسی و اقتصادی و در پی آن اتفاقات ناگوار هر روز بزرگ و بزرگ تر می شود و طعم تلخ این روزها را برکام مردم تلخ تر می کند.
این روزها به شدت نیازمند امیدیم. اما اینکه این امید توسط چه کسی یا کسانی و چگونه می خواهد بازیابی شود؟ هنوز نمی توان پاسخی درستی برای آن یافت. لازمه ی وجود امید در وخیم ترین و تلخ ترین وضعیت هاست که معنا می یابد. بدون تعارف باید اذعان داشت که جامعه ایرانی اکنون در بالاترین شدت ناامیدی فرورفته است. این جامعه هیچ چشم انداز روشنی نسبت به آینده ندارد و سردرگم فقط نظارهگر اتفاقات است.
اگرچه چندی است فشارهای اقتصادی و سیاسی، آستانه صبر جامعه را درنوردیده است و جامعه را آشفته حال کرده است اما جامعه همچنان سردرگم کناری نشسته است و فقط نظارهگر است.
افکاری که روز گذشته با صدای بلند در تجمعات دانشجویی فریاد زده می شد بروز حس ناکامی و ناامیدی از تمامی گروه های سیاسی و اجتماعی بود که مردم برای بهبود شرایط به آنان خوشبین و امید بسته بوند .اما شرایط اقتصادی ناشی از تحریم ها، خاک مرگی که این روزها بر سر برخی شهروندان حال چه خواسته چه ناخواسته پاشیده شده است، افق های روشن و امید را برای آنان کور کرده است.
اگرچه امید اجتماعی در وضعیت سنجی سال 95 نشان داد که میانگین امید در جامعه ایرانی برای ده سال آینده منفی و رو به کاهش است. اما با این شرایط و وقوع اتفاقات سیاه وخاکستری و مهمترو خدشه دار شدن اعتماد مردم؛ آنان در حال حاضر سخت ترین شرایط ممکن را پشت سر می گذارند و نسبت به سال 95 سوپاپ اخطار افت امید برای ایرانیان به صدا درآمده است.
امید و خوشبینی به آینده رنگ باخته است و در صورت ماندگاری و مزمن شدن باید به انتظار نشانه ها و عوارض یک فضای بی ثبات سیاسی و اجتماعی نشست که کل نظام اجتماعی یک جامعه را شاید تا مرز فروپاشی هدایت کند.
برکشیدن نقابی به غیر از شفافیت و حقیقت گویی در دنیای وسیع ارتباطات امروز و دستیابی به اخبار و اطلاعات روز مختوم به شکست و محکوم به غیرراستی است. نبود درکی درست از عصر حاضر و مردم آن و پایبندی و اصرار بر سیاست های اطلاعات قطره چکانی و غیر از راستی با مردم، خطای محرزی است که باید عواقب آن را به درستی درک و تفهیم کرد و برای به دست آوردن اعتماد و امید از دست رفته آنان کمر به زدن جرقه ای بست.
اگرچه نخستین گام در این عرصه را مسوولان حادثه ی سقوط هواپیمای اکراینی که حامل بسیاری از نخبگان کشور بود، زدند اما بازیابی امید سخت و دیریاب است و دولت و حکومت باید رسماً وارد عرصه شده و در صدد بازیابی امید نحیف این ملت به هر نحو ممکن باشند.
به بار نشستن جامعه ای پویا و مقاوم در برابر تهدیدات خارجی مستلزم از بین بردن یاس و ناامیدی متاثر از فضای این روزهاست. نمی دانیم به جز دولت و حکومت این وظیفه ی چه کس و کسانی خواهد بود که این امید را بازیابی کنند اما نشر امید برای عقب نشینی از انحطاط و رکود جدی جامعه از نان شب مسوولان باید واجب تر نمود پیدا کند.