تجارب کشورهای مسلمان در آموزش سلامت جنسی چیست؟
تاریخ انتشار :
دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۰
کد مطلب : ۱۲۷۶
سالم خبر: چگونه از کودکان در برابر آزار و خشونت جنسی مراقبت کنیم؟ کشورهای دیگر با فرهنگ مشابه چه تجربهای دارند؟ به چه منبعی برای دریافت آموزشها و اطلاعات اعتماد کنیم؟ این سوالات ذهن پدران و مادران زیادی را از دوران کودکی فرزندانشان مشغول میکند و به دنبال پاسخی برای آن میگردند.
رسانهای شدن ماجرای مدرسهای پسرانه در غرب تهران، ماجرای تعرض به چند دختر ایرانشهری و مواردی مانند آن، دوباره موضوع ضرورت آموزشهای پیشگیرانه و سلامت جنسی در جامعه را گوشزد میکند.
دکتر سید علی آذین – متخصص پزشکی اجتماعی و فلوشیپ پزشکی جنسی معتقد است: این که برخی افراد حتی در مقام اساتید دانشگاهی، کودکان را موجوداتی غیرجنسی تصور میکنند که میتوان آنها را تا سن خاصی به صورت بسته بندی شده نگهداشت تا به وقت مناسب و سن ازدواج، آنها را باز کرد، تصوری عجیب است که هیچ مبنای علمی و تجربی ندارد. او معتقد است که وضع کشورهایی مانند پاکستان و مالزی از نظر طرح درست مسائل سلامت جنسی و آگاهی دهی در این باره برای دانش آموزان بهتر از ایران است.
وی در گفتوگو با ایسنا، درباره چگونگی ارائه آگاهی دهی جنسی به فرزندان توضیح میدهد و میگوید: هر انسان از بدو تولد تا مرگ به نوعی با موضوع سلامت جنسی سر و کار دارد، اما هر گروه سنی به اطلاعات و مراقبتهای خاص خودش نیازمند است. کودکان در هر سنی باید اطلاعاتی را داشته باشند تا علاوه بر محافظت از سلامت جسمی و روانی آنها در برابر تهدیدات مختلف، پاسخگوی سوالات و کنجکاوی های آنها نیز باشد.
آذین اضافه میکند: خود والدین که این روزها نسبت به رفتار کودکان خود حساسیت بیشتری پیدا کردهاند، کاملا متوجه پرسشگری و جستجوگریهای کودکان در حوزه جنسی (sexuality) هستند، البته گاهی به شدت از این موضوع نگران میشوند؛ بنابراین پدران و مادران در هر دو زمینه اولین نقش را در تعلیم و تربیت جنسی کودکان بازی میکنند.
با توجه به سواد سلامت جنسی در کشور که با وجود کمبود اطلاعات پژوهشی در مورد آن، حداقل بر اساس تجارب میدانی و بالینی من و همکارانم چندان مناسب به نظر نمیرسد، نمیدانم والدین تا چه حد بتوانند از عهده این کار برآیند، اما من و برخی همکاران در خصوص توانمندسازی آنها اقداماتی انجام دادهایم که یک نمونه آن به شکل مجموعه آموزشی «یک پیشنهاد ساده» در حال حاضر در فضای مجازی به شکل رایگان در اختیار والدین است. اهمیت و ویژگی این مجموعه در آن است که تلاش شده تا در محتوای برنامه، شرایط فرهنگی، اجتماعی و نظام ارزشی جامعه ما مورد توجه قرار گیرد.
این فلوشیپ پزشکی جنسی با بیان اینکه هر کشوری در خصوص تعلیم و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان از روشهایی متناسب با شرایط اجتماعی، فرهنگی و ملاحظات اجرایی خود استفاده میکند، ادامه میدهد: چیزی که قابل قبول نیست، غفلت و حتی انکار چنین نیازی است. موضوع جهانی شدن و انقلابی که در زمینه فناوری ارتباطات اتفاق افتاده است در کنار مزایای خود، آسیب پذیریهای بالقوهای را ایجاد میکند که دیگر مرز و سیاست و قانون و فرهنگ نمیشناسد؛ به همین دلیل این فرار از واقعیت است اگر تصور کنیم که تنها کودکان و نوجوانان ما به تعلیم و تربیت جنسی نیاز ندارند و باید تا ازدواج چشم و گوش آنها را بسته نگه داشت. اصولاً چنین ایدهای امروزه پیاده شدنی نیست.
کشورهای اسلامی با موضوع سلامت جنسی چه برخوردی دارند؟
آذین همچنین به تجربه کشورهای دیگر در زمینه تربیت جنسی اشاره میکند و میگوید: کشورهای در حال توسعه و همینطور کشورهای اسلامی مانند مالزی و پاکستان تجربههای خوبی در این زمینه داشتهاند. نکته مهم در اغلب این کشورها این است که به موضوع آموزش جنسی (sexuality education) به شکلی علمی و تخصصی نگاه میکنند و آن را دستمایه جوسازی یا متاثر از جناح بندیهای سیاسی نکردهاند. شاید آنها به جای آن که منافع زودگذر سیاسی را در نظر بگیرند، با تعمق بیشتری به اهمیت تربیت نسلی میاندیشند که آینده ساز کشورشان است و باید توانمند پرورش یابد و دوران حساس کودکی و نوجوانی را با حداکثر سلامت جسمی و روانی طی کند.
آذین اضافه میکند: در کشور پاکستان، آموزشهای سلامت جنسی و دوران بلوغ به شکل ادغام یافته در موضوع مهارتهای زندگی ارائه میشود و در برخی مباحث مهارتهای زندگی، با توجه به کم سوادی جدی در والدین، از آموزش معکوس (Reverse education) استفاده میشود؛ یعنی این کودکان و نوجوانان هستند که برخی مفاهیم را مثل مهارتهای تصمیم گیری که در رفتارهای سالم هم نقش مهمی دارد، به والدین منتقل میکنند. به علاوه برای اغلب آسیبهای حوزه سلامت جنسی نیز پژوهش و پیمایشهای دورهای و آمارهای مستند دارند که به شکل شفاف منتشر میشود و صرفا به دنبال سرپوش گذاشتن بر مسائل و انکار واقعیات نیستند.
این فلوشیپ پزشکی جنسی با تاکید بر اینکه غریزه در موجود زنده امری درونی است که به آن موجود اجازه میدهد زنده بماند و به تداوم نسل ادامه دهد، میافزاید: سرکوب چنین نیرویی با حیات و سلامت موجود زنده در تناقض است. در خصوص انسان نیز آن چه باید کنترل شود رفتار او است، نه نیازهای زیست شناختی و روان شناختی او. آنچه علم روان شناسی به عنوان «فرامن» یا super ego و علوم اعصاب تحت عنوان رفتار کورتیکال یا برگرفته از قشر مغز میشناسد و حتی با نظام ارزشی و دینی ما نیز در یک راستا است، اتخاذ رفتارهای کنترل شده با آگاهی از پیامدهای آنها و مسئولیت پذیری در خصوص آنها است.
کودک باید حریم اعضای خصوصی بدن خود را بداند
آذین همچنین درباره نوع اطلاعات لازم برای آموزش پیشگیری از آزارهای جنسی کودکان توضیح میدهد و میگوید: کودکان حتی بدون هیچ مداخله آموزشی در حال کسب اطلاعات از محیط اطراف هستند. درست و غلطها در خانواده و روابط آدمها در محیط، آنچه از طریق رسانهها میفهمند و در نهایت احساس خودشان نسبت به بدن خودشان و دیگران، برای کودک حکم ورودیهای اطلاعات را دارند، اما از نظر پیشگیری از آزارهای جنسی، کودکان باید اعضای خصوصی بدن، قوانین آن و محدوده روابط با دیگران را بدانند. همچنین باید بدانند که هرکس حق دارد مانع لمس بدنش توسط دیگران شود، حتی افراد بزرگتر از خودش. هیچ کس حق ندارد از او بخواهد که رازی را از پدر و مادرش مخفی نگاه دارد. باید برای کودک مشخص شود اگر کسی کاری کرد یا چیزی خواست که خلاف میل کودک بود، به چه کسانی میتواند اطلاع دهد. این افراد میتوانند پدر، مادر یا مربی مهد او باشند.
وی همچنین اضافه میکند: این قواعد باید هر چند وقت یک بار تکرار شوند؛ چون دلیلی ندارد که کودک فقط با یک بار صحبت در این خصوص همیشه این ملاحظات را به یاد داشته باشد. علاوه بر آن کودکان باید ببینند که خود بزرگترها هم نسبت به رعایت این حریم ها مثل پوشش یا تماس بدنی در روابط با دیگران مقید هستند. در سنین بالاتر شرایط استفاده ایمن از اینترنت و موبایل و چگونگی تشخیص موقعیتهای اجتماعی پرخطر مثل سوار خودروی غریبه شدن، استفاده از خوراکی یا داروی پیشنهادی از سوی افراد ناشناس و ... باید برای آنها تشریح شود. همه این آموزشها نباید باعث شود که والدین مسئولیت جدی خود را در مراقبت و محافظت از کودکان نادیده بگیرند و توقع داشته باشند که کودک در هر شرایطی درست عمل کند.
کنترل خشونت جنسی در گروی کاهش خشونت در جامعه
این متخصص پزشکی اجتماعی درباره راهکارهای کنترل آزار جنسی در دنیا میگوید: به جز مواردی از آزار جنسی که با اختلالات روانی خاصی مثل پدوفیلی یا کودک کامی در ارتباط هستند، سایر خشونتهای جنسی بیشتر ریشه در خشونت، نفرت یا اعمال قدرت و کنترل دارند؛ یعنی ماهیت موضوع، اغلب جنسی نیست. به همین دلیل نیز کنترل خشونتهای جنسی در گروی کاهش سطح کلی خشونت در جامعه است. با توجه به این موضوع با تشدید مجازاتها مثل اعدام در ملاء عام از سطح این خشونتها کاسته نمیشود. البته تشخیص، گزارشدهی، پیگیری جدی و مجازات عاملان در هر موقعیت و مقامی که هستند یا به عبارتی سیاست تحمل صفر در خصوص این موارد از جمله سیاستهای تجربه شدهای است که در کنترل این خشونتها و نه حذف آنها موثر بوده است.
وی درباره امکان تشخیص مشکلات جنسی موثر زمینهساز در آزارهای جنسی بیان میکند: اگر معاینات استخدامی به شکل کلاسیک و توسط متخصصان طب کار و با همکاری متخصصان سلامت روان انجام شود، میتوان ابعاد خاصی از سلامت روانی افراد را غربالگری کرد؛ اما مشکل اینجاست که تشخصیص کژکامیهای جنسی -اختلالاتی که به آنها انحراف گفته میشود، کار ساده ای نیست. از طرفی همه آزارهای جنسی حتما توسط افراد بیمار اتفاق نمیافتد. اغلب افرادی که مرتکب کودک آزاری یا حتی آزار جنسی در بزرگسالان میشوند، هیچ مشخصه ظاهری یا رفتاری واضحی ندارند و میتوانند به همه طبقات اقتصادی، اجتماعی و تحصیلی تعلق داشته باشند.
آذین همچنین تصریح میکند: در این خصوص بیش از غربالگری شخصی، باید سوابق افراد را در نظر گرفت و نظارت دائم در خصوص سوءرفتارهای جنسی در همه محیطهای کاری و تحصیلی وجود داشته باشد. علاوه بر آن امکان طرح موارد و پیگیری عادلانه آنها، فضایی را فراهم کند که احتمال این رفتارها به حداقل برسد.
رسانهای شدن ماجرای مدرسهای پسرانه در غرب تهران، ماجرای تعرض به چند دختر ایرانشهری و مواردی مانند آن، دوباره موضوع ضرورت آموزشهای پیشگیرانه و سلامت جنسی در جامعه را گوشزد میکند.
دکتر سید علی آذین – متخصص پزشکی اجتماعی و فلوشیپ پزشکی جنسی معتقد است: این که برخی افراد حتی در مقام اساتید دانشگاهی، کودکان را موجوداتی غیرجنسی تصور میکنند که میتوان آنها را تا سن خاصی به صورت بسته بندی شده نگهداشت تا به وقت مناسب و سن ازدواج، آنها را باز کرد، تصوری عجیب است که هیچ مبنای علمی و تجربی ندارد. او معتقد است که وضع کشورهایی مانند پاکستان و مالزی از نظر طرح درست مسائل سلامت جنسی و آگاهی دهی در این باره برای دانش آموزان بهتر از ایران است.
وی در گفتوگو با ایسنا، درباره چگونگی ارائه آگاهی دهی جنسی به فرزندان توضیح میدهد و میگوید: هر انسان از بدو تولد تا مرگ به نوعی با موضوع سلامت جنسی سر و کار دارد، اما هر گروه سنی به اطلاعات و مراقبتهای خاص خودش نیازمند است. کودکان در هر سنی باید اطلاعاتی را داشته باشند تا علاوه بر محافظت از سلامت جسمی و روانی آنها در برابر تهدیدات مختلف، پاسخگوی سوالات و کنجکاوی های آنها نیز باشد.
آذین اضافه میکند: خود والدین که این روزها نسبت به رفتار کودکان خود حساسیت بیشتری پیدا کردهاند، کاملا متوجه پرسشگری و جستجوگریهای کودکان در حوزه جنسی (sexuality) هستند، البته گاهی به شدت از این موضوع نگران میشوند؛ بنابراین پدران و مادران در هر دو زمینه اولین نقش را در تعلیم و تربیت جنسی کودکان بازی میکنند.
با توجه به سواد سلامت جنسی در کشور که با وجود کمبود اطلاعات پژوهشی در مورد آن، حداقل بر اساس تجارب میدانی و بالینی من و همکارانم چندان مناسب به نظر نمیرسد، نمیدانم والدین تا چه حد بتوانند از عهده این کار برآیند، اما من و برخی همکاران در خصوص توانمندسازی آنها اقداماتی انجام دادهایم که یک نمونه آن به شکل مجموعه آموزشی «یک پیشنهاد ساده» در حال حاضر در فضای مجازی به شکل رایگان در اختیار والدین است. اهمیت و ویژگی این مجموعه در آن است که تلاش شده تا در محتوای برنامه، شرایط فرهنگی، اجتماعی و نظام ارزشی جامعه ما مورد توجه قرار گیرد.
این فلوشیپ پزشکی جنسی با بیان اینکه هر کشوری در خصوص تعلیم و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان از روشهایی متناسب با شرایط اجتماعی، فرهنگی و ملاحظات اجرایی خود استفاده میکند، ادامه میدهد: چیزی که قابل قبول نیست، غفلت و حتی انکار چنین نیازی است. موضوع جهانی شدن و انقلابی که در زمینه فناوری ارتباطات اتفاق افتاده است در کنار مزایای خود، آسیب پذیریهای بالقوهای را ایجاد میکند که دیگر مرز و سیاست و قانون و فرهنگ نمیشناسد؛ به همین دلیل این فرار از واقعیت است اگر تصور کنیم که تنها کودکان و نوجوانان ما به تعلیم و تربیت جنسی نیاز ندارند و باید تا ازدواج چشم و گوش آنها را بسته نگه داشت. اصولاً چنین ایدهای امروزه پیاده شدنی نیست.
کشورهای اسلامی با موضوع سلامت جنسی چه برخوردی دارند؟
آذین همچنین به تجربه کشورهای دیگر در زمینه تربیت جنسی اشاره میکند و میگوید: کشورهای در حال توسعه و همینطور کشورهای اسلامی مانند مالزی و پاکستان تجربههای خوبی در این زمینه داشتهاند. نکته مهم در اغلب این کشورها این است که به موضوع آموزش جنسی (sexuality education) به شکلی علمی و تخصصی نگاه میکنند و آن را دستمایه جوسازی یا متاثر از جناح بندیهای سیاسی نکردهاند. شاید آنها به جای آن که منافع زودگذر سیاسی را در نظر بگیرند، با تعمق بیشتری به اهمیت تربیت نسلی میاندیشند که آینده ساز کشورشان است و باید توانمند پرورش یابد و دوران حساس کودکی و نوجوانی را با حداکثر سلامت جسمی و روانی طی کند.
آذین اضافه میکند: در کشور پاکستان، آموزشهای سلامت جنسی و دوران بلوغ به شکل ادغام یافته در موضوع مهارتهای زندگی ارائه میشود و در برخی مباحث مهارتهای زندگی، با توجه به کم سوادی جدی در والدین، از آموزش معکوس (Reverse education) استفاده میشود؛ یعنی این کودکان و نوجوانان هستند که برخی مفاهیم را مثل مهارتهای تصمیم گیری که در رفتارهای سالم هم نقش مهمی دارد، به والدین منتقل میکنند. به علاوه برای اغلب آسیبهای حوزه سلامت جنسی نیز پژوهش و پیمایشهای دورهای و آمارهای مستند دارند که به شکل شفاف منتشر میشود و صرفا به دنبال سرپوش گذاشتن بر مسائل و انکار واقعیات نیستند.
این فلوشیپ پزشکی جنسی با تاکید بر اینکه غریزه در موجود زنده امری درونی است که به آن موجود اجازه میدهد زنده بماند و به تداوم نسل ادامه دهد، میافزاید: سرکوب چنین نیرویی با حیات و سلامت موجود زنده در تناقض است. در خصوص انسان نیز آن چه باید کنترل شود رفتار او است، نه نیازهای زیست شناختی و روان شناختی او. آنچه علم روان شناسی به عنوان «فرامن» یا super ego و علوم اعصاب تحت عنوان رفتار کورتیکال یا برگرفته از قشر مغز میشناسد و حتی با نظام ارزشی و دینی ما نیز در یک راستا است، اتخاذ رفتارهای کنترل شده با آگاهی از پیامدهای آنها و مسئولیت پذیری در خصوص آنها است.
کودک باید حریم اعضای خصوصی بدن خود را بداند
آذین همچنین درباره نوع اطلاعات لازم برای آموزش پیشگیری از آزارهای جنسی کودکان توضیح میدهد و میگوید: کودکان حتی بدون هیچ مداخله آموزشی در حال کسب اطلاعات از محیط اطراف هستند. درست و غلطها در خانواده و روابط آدمها در محیط، آنچه از طریق رسانهها میفهمند و در نهایت احساس خودشان نسبت به بدن خودشان و دیگران، برای کودک حکم ورودیهای اطلاعات را دارند، اما از نظر پیشگیری از آزارهای جنسی، کودکان باید اعضای خصوصی بدن، قوانین آن و محدوده روابط با دیگران را بدانند. همچنین باید بدانند که هرکس حق دارد مانع لمس بدنش توسط دیگران شود، حتی افراد بزرگتر از خودش. هیچ کس حق ندارد از او بخواهد که رازی را از پدر و مادرش مخفی نگاه دارد. باید برای کودک مشخص شود اگر کسی کاری کرد یا چیزی خواست که خلاف میل کودک بود، به چه کسانی میتواند اطلاع دهد. این افراد میتوانند پدر، مادر یا مربی مهد او باشند.
وی همچنین اضافه میکند: این قواعد باید هر چند وقت یک بار تکرار شوند؛ چون دلیلی ندارد که کودک فقط با یک بار صحبت در این خصوص همیشه این ملاحظات را به یاد داشته باشد. علاوه بر آن کودکان باید ببینند که خود بزرگترها هم نسبت به رعایت این حریم ها مثل پوشش یا تماس بدنی در روابط با دیگران مقید هستند. در سنین بالاتر شرایط استفاده ایمن از اینترنت و موبایل و چگونگی تشخیص موقعیتهای اجتماعی پرخطر مثل سوار خودروی غریبه شدن، استفاده از خوراکی یا داروی پیشنهادی از سوی افراد ناشناس و ... باید برای آنها تشریح شود. همه این آموزشها نباید باعث شود که والدین مسئولیت جدی خود را در مراقبت و محافظت از کودکان نادیده بگیرند و توقع داشته باشند که کودک در هر شرایطی درست عمل کند.
کنترل خشونت جنسی در گروی کاهش خشونت در جامعه
این متخصص پزشکی اجتماعی درباره راهکارهای کنترل آزار جنسی در دنیا میگوید: به جز مواردی از آزار جنسی که با اختلالات روانی خاصی مثل پدوفیلی یا کودک کامی در ارتباط هستند، سایر خشونتهای جنسی بیشتر ریشه در خشونت، نفرت یا اعمال قدرت و کنترل دارند؛ یعنی ماهیت موضوع، اغلب جنسی نیست. به همین دلیل نیز کنترل خشونتهای جنسی در گروی کاهش سطح کلی خشونت در جامعه است. با توجه به این موضوع با تشدید مجازاتها مثل اعدام در ملاء عام از سطح این خشونتها کاسته نمیشود. البته تشخیص، گزارشدهی، پیگیری جدی و مجازات عاملان در هر موقعیت و مقامی که هستند یا به عبارتی سیاست تحمل صفر در خصوص این موارد از جمله سیاستهای تجربه شدهای است که در کنترل این خشونتها و نه حذف آنها موثر بوده است.
وی درباره امکان تشخیص مشکلات جنسی موثر زمینهساز در آزارهای جنسی بیان میکند: اگر معاینات استخدامی به شکل کلاسیک و توسط متخصصان طب کار و با همکاری متخصصان سلامت روان انجام شود، میتوان ابعاد خاصی از سلامت روانی افراد را غربالگری کرد؛ اما مشکل اینجاست که تشخصیص کژکامیهای جنسی -اختلالاتی که به آنها انحراف گفته میشود، کار ساده ای نیست. از طرفی همه آزارهای جنسی حتما توسط افراد بیمار اتفاق نمیافتد. اغلب افرادی که مرتکب کودک آزاری یا حتی آزار جنسی در بزرگسالان میشوند، هیچ مشخصه ظاهری یا رفتاری واضحی ندارند و میتوانند به همه طبقات اقتصادی، اجتماعی و تحصیلی تعلق داشته باشند.
آذین همچنین تصریح میکند: در این خصوص بیش از غربالگری شخصی، باید سوابق افراد را در نظر گرفت و نظارت دائم در خصوص سوءرفتارهای جنسی در همه محیطهای کاری و تحصیلی وجود داشته باشد. علاوه بر آن امکان طرح موارد و پیگیری عادلانه آنها، فضایی را فراهم کند که احتمال این رفتارها به حداقل برسد.