سالمخبر: وزارت بهداشت اخیرا در بخشنامهای ارائهٔ وسایل پیشگیری از بارداری به زنان عشایر ایران را ممنوع کرده است. حیرتانگیز است این ابلاغیهٔ پرآسیب بر خلاف نظر اجماعی کارشناسان کشور. به این بخشنامه هم از منظر هدفش نقد وارد است و هم از حیث ابزاری که برای نیل به هدف استفاده میکند.
نقد به هدف
قاعدتا هدف این بخشنامه کمک به افزایش جمعیت است. طبق چه مبنا و دلایلی این هدف انتخاب شده است؟ برای تعیین میزان جمعیت مطلوب هر کشور مبناها و نظریههای مختلفی عرضه و آزموده شده است. از میان آنها دو مبنا در دانشگاهها و نهادهای سیاستپژوهی بیشتر مورد توجه اند:
1️⃣ ظرفیت زیستی هر کشور
بر اساس این مبنا جمعیت هر کشور نباید بیشتر از حدی شود که ظرفیت زیستی (biocapacity) آن کشور است. در غیراینصورت، منابع طبیعی کشور (از جمله منابع آبی) به نحو تجدیدناپذیر از میان میرود و نمیتواند به نحو پایداری محیط زندگی باکیفیتی برای زندگان و نسلهای آینده شود. ظرفیت زیستی ایران برای جمعیتی کمتر از ۳۵ میلیون نفر است، همین امروز هم حدود ۵۰ میلیون نفر بیش از ظرفیتاش در آن زندگی میکنند و افزایش جمعیت بر اساس این مبنا سیاست قابل دفاعی نیست. مثلا بر اساس یکی از مطالعات در هر چهار سناریوی محتمل پیش رو، ایران بیش از ظرفیت زیستیاش جمعیت دارد.
2️⃣ جمعیت بهینهٔ هر کشور
بر اساس نسخههای مختلف «نظریهٔ جمعیت بهینه» (Optimum Theory of Population) تعداد جمعیتی بهینه است که بیشترین میزان رفاه و کیفیت زندگی را برای شهروندان کشور فراهم کند و عواملی همچون منابع طبیعی، وضعیت فناوری، شکل هرم جمعیتی، حفظ تنوع فرهنگی، لوازم تامین حقوق اساسی بشر و شهروندی برای همه و حفظ تنوع زیستی از عواملیاند که در محاسبهٔ آن دخیلاند. متاسفانه هنوز جمعیت بهینهٔ ایران بر اساس آخرین نسخههای تکاملیافتهتر این نظریه محاسبهٔ دقیق نشده است، اما قدر مسلم این است که بر اساس این مبنا جمعیت مطلوب برای ایران حتی از ۳۵ میلیون نفر هم کمتر است.
مثلا طبق مطالعهٔ ناصر یارمحمدیان جمعیت بهینهٔ تهران حدود ۲ میلیون نفر است و ۷۱ درصد جمعیت تهران بیش از ظرفیت بهینهاش است یا بر اساس مطالعهٔ محمدرحیم رهنما و لیا شادل جمعیت بهینهٔ مشهد حدود ۵۰۰ هزار نفر است. بر اساس یک مطالعهٔ معتبر هم جمعیت بهینه برای کل کرهٔ زمین هم بیش از ۲ میلیارد نیست.
در حالیکه با ادامهٔ روند فعلی پیشبینی میشود ایران تا سال ۲۰۵۰ به جمعیت ۱۰۵ میلیون نفر برسد (حدود سه برابر ظرفیت زیستیاش)، بر چه مبنا و دلایلی وزارت بهداشت فرض گرفتهاست که نیازمند مداخله برای افزایش این عددیم؟
نقد به ابزار
حالا بیاید فرض کنیم بر خلاف مبانی بالا، سیاست مداخله برای افزایش جمعیت ایران مطلوب باشد. حتی با این فرض، رسیدن به این هدف استفاده از هر ابزاری را توجیه نمیکند. تجربهٔ جوامع دیگر و مطالعات معتبر پرشماری نشان میدهد که برای افزایش جمعیت سیاستهایی همچون کاهش مالیات خانوادههای دارای فرزند، اعطای یارانه و کمکهزینهٔ نقدی برای هر فرزند جدید و افزایش مهاجرپذیری و تسهیل گرفتن اقامت و شهروندی سیاستهای موثرتریاند.
چنانکه برخی متخصصان تاکید کردهاند اساسا از ابتدا هم توفیق ایران در کاهش رشد جمعیت بیشتر تحت تاثیر ارادهٔ شهروندان به داشتن فرزندان کمتر بود و بعضا تاثیر نقش توزیع بیشترِ وسایل جلوگیری از بارداری بیشبرآورد میشود. وسایل جلوگیری از بارداری فرزندان ناخواسته و سقط جنین را میکاهند. ممنوعیت توزیع وسایل جلوگیری از بارداری به افزایش بارداری ناخواسته در دهکهای کمتربرخوردار و افزایش فشار اقتصادی بر این شهروندان و افزایش نابرابری و تبعیض بیشتر علیه مادران این فرزندان میانجامد. آمادگی برای فرزندآوری و داشتن اختیار و شرایط حداقلی پرورش باکیفیت فرزند از پیشنیازهای تربیت فرزندان و شهروندان سالم و توانا است.
جناب دکتر نمکی! حتی اگر بدون دلایل موجه حامی افزایش جمعیتاید، حق ندارید از ابزار غیراخلاقی و پرآسیب منع توزیع وسایل جلوگیری از بارداری استفاده کنید. سیاست عقبمانده و پرآفت منع توزیع وسایل جلوگیری از بارداری را به فهرست سوء عملکردهایتان در حمایت از شبهعلمهای طب سنتی و گیاهی و تعلل و ضعف در خرید واکسنهای معتبر و ضعف در مدیریت بحران کرونا و اظهارات غیرکارشناسانهتان اضافه نکنید.